دولت مدرن در غرب، از ماکیاولی به بعد با تفکیک دولت از دین و اخلاق شروع شده است. اما دولتی که در اسلام به نام دولت دینی شناخته میشود تعریف دولت و تعریف حقوق شهروندی هر دو زیر سایه شریعت دینی معنا شد. یک مسئله دیگر، دعوای بین انسان و خداست. در دورانی که خدا بیشتر مطرح بوده، انسان در حاشیه بوده و لذا در اروپا هرچه اومانیزم و انسان برجستهتر شد خدا کوچکتر شد و عقب رفت. گرچه اومانیزم در واقع مسیحی بود، ریشههای مسیحی دارد، ولی به تدریج غیر دینی و سکولار شد. در فرهنگ ما حقوق انسان «حقالناس» به اصطلاح از «حقالله» و حق خدا جدا نیست یعنی نمیگویند که تو یا باید به الله خدمت کن یا به مردم خدمت کن. بلکه ا... میگوید اگر که میخواهی به من نزدیک شوی به مردم خدمت کن. بنابراین کرامت انسان با با قداست خدا تضادی با هم ندارند. همانطور که مطالعه در طبیعت به معنای رد ماوراءالطبیعه و متافیزیک نیست در فرهنگ ما. مسئله دنیا و آخرت در فرهنگ ما به ما آموختهاند که امور زندگی را تقسیم نکنید یک بخش دنیا و یک بخش آخرت که ما فقط توی مسجد باید انسانهای معنوی و خوبی باشیم و بیرون که میآییم یک طور دیگری زندگی کنیم. در واقع بگوییم یکشنبهها مال خدا یا جمعه برای خدا و بقیه روزهای جمعه برای خودمان. بلکه به ما آموزش میدهد قرآن که شما تمام لحظات زندگی و هرکس هرکاری که دارد میکند اگر در خدمت به مردم و بشریت باشد خدمت به خداست بنابراین دانشگاه مسجد است، کارخانه و مزرعه مسجد است. لازم نبوده برای احترام به انسان الهیات و تئولوژی را کنار بگذاریم و ملحد بشویم، همینطور قرآن به ما میآموزد که معنویت با عملگرایی منافاتی ندارد. اینطور نیست که انسانهای معنوی و مقدس انسانهایی هستند که کار نمیکنند و مفت میخورند و به اصطلاح معنویتگرایی به معنای ، ترک دنیا به اصطلاح به معنای ترک طبیعت و ترک کار نیست. و از این جهت یک مقداری فرهنگ پروتستان به فرهنگ اسلام نزدیک است. ولی از این جهت کاتولیکها به ما نزدیک هستند که ما معتقدیم با اینکه در دنیا باید به شدت باید کار کرد ولی قلب تو باید در دنیا نباشد. همینطور ما معتقد نیستیم که معنویت از عدالتخواهی جداست که بگوییم یک عدهای باشند و یک عدهای هم دنبال عدالت و حقوق بشر باشند. قرآن به ما میآموزد که شما نمیتوانید معنوی باشید و به خدا نزدیک شوید الا اینکه به دنبال عدالت باشید. ما نمیگوییم که جهان را تفسیر علمی بکن یا تفسیر دینی، هرچیزی را هم باید تفسیر علمی کرد هم تفسیر دینی. همینطور اسلام رهبانیت ندارد. پیامبر اسلام(ص) فرمود اگر معنویت میخواهید لازم نیست بروید در غارها و در سوراخهای زیر زمین مخفی شوید بلکه در دل دنیا و جامعه کار کنید اما مثل یک انسان نه مثل یک حیوان.
در فرهنگ ما چیزی به نام یک کاست و طبقه به عنوان روحانی ما نداریم. البته در جامعه داریم ولیکن در متن دین نداریم و کل این چه که من گفتم راجع به اسلام صحبت کردم نه راجع به مسلمانها.
در فرهنگ ما توجه به لذائذ دنیوی گناه نیست. شهوت به رسمیت شناخته میشود. پیامبر(ص) ازدواج کرد و گفت که من عمداً ازدواج میکنم و مثل شما در خیابان راه میروم و روی خاک مینشینم و کار میکنم تا بفهمید که زندگی بشری مثل یک زندگی عادی بشری منافاتی با معنویت ندارد. هرطور فایدهگرایی. فایدهگرایی را چه میگوییم؟ یوتیلیتی فایدهگرایی ضد ارزشگرایی و ضد اخلاق نیست در فرهنگ ما و لذا یک نهضت تئوریک به نام هدونیزم یعنی اصالت لذت ما نداریم. ما خرید و فروش زمینهای جهنم و غرفههای بهشتی در اسلام هیچ وقت نداشتیم. ما اعتراف پیش کشیش نداریم. بلکه هرکسی باید نزد خداوند اعتراف کند. ارتباط مستقیم و انسانها ممکن و درست است. قرآن میگوید برای سخن گفتن با خداوند احتیاجی به هیچ واسطه و تشریفاتی نیست. و لذا این نهضت خودکشیشی، چه میگویند به آن؟ که هرکس کشیش خودش باشد این در جهان اسلام از اول تأمین بود احتیاج به یک نهضت رفرمیستی نداشت. جملاتم را با این نکته عرض میکنم که اسلام بنیاد سکولاریستی ندارد. تفکیک دین از دنیا ما نداریم. متافیزیک پشت به طبیعت و فیزیک و بیارتباط با فیزیک ما قبول نداریم. معنویت جدا از عدالت را قبول نداریم و من نکات دیگری هم دارم اما چون بیشتر میخواهم سؤالات دوستان را بشنوم و گفتگو کنیم، ولی خواستم این را بگویم یک گزارش بسیار مختصر از یک نگاه شرقی و اسلامی به غرب و به مسائلی که بین ما مطرح است من خواستم یک گزارش خیلی مختصری بدهم و معتقدم که اگر بخواهیم که گفتگو و تفاهم تقویت بشود باید در این چند موردی که به آن اشاره کردم بایستی گفتگو در این مسائل یک وقت به طور جدی انجام شود. نوع رابطه انسان و خدا، ارتباط فیزیک و متافیزیک، ارتباط حق و تکلیف و ارتباط حقوق بشر با شریعت الهی و ارتباط عقل و علم با متن مقدس و کتاب مقدس. البته اینها مسائل تازهای نیست شما میدانید چند قرن است که راجع به این مسائل دارد گفتگو میشود و من فقط به یکی از دیدگاهها که بین بعضی مسلمانها رایج است اشاره کردم و آنچه که گفتم لزوماً همهاش عقیده خودم نبود و ممکن است نباشد فقط خواستم دوستان با این نوع نگاه هم از نزدیک بیشتر بشوند و دوست دارم نظرات دوستان را نیز بیشتر بشنوم و اگر لازم شد در بخشی از آنچه که گفتم تجدید نظر کنم.
سؤال به زبان خارجی
راجع به عنوانی که فرمودند نقش اسلام در ایران، البته این عنوان از من خواسته نشده بوده، من الآن دارم میشنوم. این عنوان میتواند، البته این عنوان بیشتر پرسش جامعهشناختی است تا یک پرسش فلسفی، و شاید تا یک حدی هم به یک سؤال تاریخی و سیاسی تبدیل شود، البته من آمادگی دارم که اگر در این مورد سؤالی باشد من جواب دهم. در مورد سکولاریزم شاید یک تفاوتی بین ما و شما باشد و ما یکی از مشخصات مهم سکولاریزم را تبدیل نگاه دینی به جهان به نگاه غیر دینی به جهان میدانیم یعنی جهان را به گونهای تفسیر کنیم که احتیاجی به فرض خداوند در او نیست. راجع به بخشی از فیزیکدانان قرن 17 و 18 اروپا از جمله راجع به گالیله. راجع به گالیله گفتند که آیا گالیله خدا را نفی کرد وقتی آن نظریه را داد؟ گفتند نه، ولی جوری گفت من جهان را تفسیر کردم که هیچ احتیاجی به خدا در آن نیست. در واقع دور زدن خداوند و مسکوت گذاشتن خداوند. ما خداوند را یک علت در کنار بقیه علتها نمیدانیم بلکه معتقدیم همه علتها به خواست خداوند عمل میکنند خدا در جهان است ولی عین جهان نیست، در همه چیز است و در هیچ چیز نیست، سکولاریزم یعنی شما جهان را جوری تفسیر کنی و زندگی را جوری تفسیر کنی که احتیاجی به خداوند در آن و فرض خداوند در آن نیست در مقام زندگی هم سکولاریزم تأثیر دارد و البته اینجا یک فرقی است بین اسلام و مسیحیت. اسلام غیر از عقاید و تئولوژی و غیر از اتیک و اخلاق یک چیزی دارد به نام احکام، غیر از اخلاق و اتیک و تئولوژی یک پلاتفرم برای روش زندگی که از آن تعبیر میکنیم به واجب و حرام که در عرصه اقتصاد و سیاست و قوانین مدنی و جزایی و حقوقی هم هست.
اگر قوانین شریعت حذف شود از مدیریت جامعه، ما به این هم میگوییم سکولاریزم.
نکتهای بعدی اینکه انگیوآلیزم میگوید که مسئولیت جمعی را نفی نمیکند، آندیوآلیزم ما حداقل 12 تعریف از آن خواندیم شما شاید انسانیترین و جمعیترین تعریف فردگرایی را به آن توجه دارید و معتقد هستید. تعریفهایی از فردگرایی در لیبرالیزم وجود دارد که دقیقاً به معنای اِگوئیزم و خودپرستی است. اگر فرداگرایی به این معناست که تکلیف در برابر خداوند و تکلیف در برابر دیگران را نفی نمیکند ما فردگرا هستیم.
و آن اینکه راجع به اعلامیه حقوق بشر صحبت کردید شما میدانید اعلامیه حقوق بشر بر اساس حقوق طبیعی شروع شد ولی میدانید که الآن حقوق طبیعی به شدت در آکادمیهای حقوقی در دنیای جدید زیر سؤال است و طرفدارانش بسیار کم است البته ما به عنوان مسلمان به حقوق طبیعی کاملاً معتقد هستیم. ولی در بعضی از مصادیقش اختلاف داریم. مثلاً سقط جنین را جزء حقوق طبیعی بشر بدانیم یا ندانیم؟ همجنسگرایی را جزء حقوق بشر و حقوق طبیعی بشر بدانیم یا ندانیم؟ اینها مواردی است که باید بحث بشود که کدامش حقوق بشر است و کدامش نیست. و راجع به سیانتیزم (12:23) شما میدانید که فلسفه جای دین را گرفت فلسفه عقلی جای تئولوژی را گرفت با دکارت؛ ولی بعد علوم تجربی را جای فلسفه را گرفتند و فلسفه را کنار زدند، و امروز خود علوم تجربی زیر سؤال است. بعضیها گفتند مشخصه دوران پست مدرن این است که علم هم مثل فلسفه و دین اعتبارش را از دست داده است.
امیدوارم سؤالات بعدی را جواب کوتاه بدهم ولی خیلی روی قول من حساب نکنید!!!
سؤال به زبان خارجی
موجود جامد، نه اینکه تاریخ سابقه ندارد. سابقه ندارد اما مثل یک موجود جامدی است که انگار تا آخر شرق همان است. عرض کردم شرق بدون تحول و بدون انقلاب.
سؤال به زبان خارجی
در واقع نسبت مذاهب اسلامی با فلسفه مربوط به مذهب فقیشان نیست مربوط به مذهب کلامیشان است.
تفاوت مذاهب اسلامی نسبتشان با فلسفه به مذهب است یا گرایشهای فقهیشان بیشتر مربوط نیست. بیشتر به گرایشهای کلامی یا تئولوژیکیشان مربوط است. اکثر برادران اهل سنت گرایش اشعری دارند در کلام. ما گرایش عدلیه هستیم. یعنی عدلمحور. نمیتوانیم تفاوتهای بین خودمان را دقیقاً مقایسه کنم با تفاوت کاتولیک و پروتستان و آرتودکس، دقیقاً شبیه به این تفاوتها نیست. تفاوت دارد اینها، نمیخواهم دقیقاً تشبیه کنم، مثلاً جریان اشعری و اشاعره معتقدند که ما با عقل نمیتوانیم در مورد رفتار خداوند قضاوت کنیم. از جهتی اشاعره نزدیک میشود به الهیات لیبرال پروتستان. تئولوژی لیبرال پروتستان نمیخواهد جهان را تبیین عقلانی کند، تبیین عقلی – فلسفی کند، توضیح فلسفی نمیخواهد بدهد بلکه میخواهند بر اساس تجربه درونی و تجربه باطنی بر آن اساس میخواهند جهان را بفهمند. و بر آن اساس اشاعره نزدیک هستند به پوزیتیویستهای غرب، و پوزیتویستها هم معتقدند که ما با عقل خیلی چیزها را نمیفهمیم تجربه ملاک است نه عقل. و پیامبری از درون که عقل و فطرت شماست، قلب شماست. پیامبر(ص) فرمود که اگر درست به صدای عقل خودتان گوش کنید و اگر بدون پارازیت به صدای قلب خودتان گوش کنید خواهید دید آنچه اینها میگویند همان است که پیامبران ابراهیم(ع)، عیسی(ع)، موسی(ع) و محمد گفتهاند.
بنابراین بیشتر فلاسفه بزرگ اسلامی شیعه و ایرانی هستند. یعنی صحبتهای من اینقدر بیاشکال بوده،
سؤال به زبان خارجی
اگر دوست دارید بگویید اگر میخواهند راجع به ایران هم بپرسند.
سؤال به زبان خارجی
حالا نمونه خاصی مد نظرشان هست از این اعتراض؟
مترجم: ایشان میگوید مثلاً من منظورم این است که در انتخابات قبلی آنها به یک نوع بازنگری رأی دادند ولی الآن اینطور نیست. این انتخابات اخیر شاید یک نوع حالت بیخیالی به آنها دست داده است.
استاد رحیمپور: تفسیرهایی که راجع رفتار مردم ایران در اروپا میشود و آنچه که معنای واقعی رفتار مردم است همیشه یکی نیست. مثلاً انتخابات قبلی، تصویری که در غرب و در رسانهها از آن ساخته شد، این بود که مثل این که مردم یا جوانها آمدند و به نفی انقلاب رأی دادند. یا به انتخابات جدید نسبت میدهند که بنیادگرایی برگشت به حکومت در حالی که واقعاً بین مردم ایران که خوب ما هستیم این تفسیرها در ذهن مردم نیست، این از همان جاهایی است که من میگویم رسانهها به جای آگاهی ناآگاهی میآورند. البته من معتقد نیستم، مدعی نیستم که حکومت در ایران یک حکومت ایدهآل اسلامی است، این نیست، ولی یک حکومت ممکن اسلامی در این شرایط هست، و خود حکومت قبول دارد که با شاخصهای اسلامی خیلی فاصله دارد ولی تصویری که از ایران و از اسلام در غرب میسازند واقعاً منصفانه نیست، من یک مثال میزنم دربارة زن در ایران؛ تصویری که شماها و خیلیهای دیگر دارند از غرب این است که زن مسلمان در زندان است و عقبمانده است و از امکان رشد محروم است، ولی واقعیت قضیه این نیست، واقعیت قضیه این است که زن قبل از انقلاب در ایران – لااقل- بیش از 85 درصد زنان ایران بیسواد بودند امروز بیش از 80درصدشان باسواد هستند. دانشگاههای ما در همه رشتهها پزشکی، مهندسی تا علوم انسانی تقریباً زنانه و دخترانه شده است. ما تقریباً 66 درصد از کل دانشجویان ما زن هستند نمیدانم در سوئد اینطور هست یا نه؟ یا فرض بکنید مسئله حجاب؛ حجاب را در فرهنگ تبلیغات غرب یک طور محدودیت و توهین به زن میدانند. اما در فرهنگ ما زن حریم دارد و برهنگی زن توهین به زن است. البته ما دخترانی داریم در ایران که حجاب دوست ندارند ولیکن اکثر دختران ما قبول دارند که حجاب نوعی حفاظت از شخصیت و حریم آنهاست، یعنی استدلال اسلام برای حجاب این نیست که زن را باید خفهاش کنی، بلکه این است که زن نباید تبدیل شود به کالای جنسی و به اصطلاح سکسوُرکر یعنی کارگر جنسی شود، بلکه حریم حقوقی و اخلاقی دارد. و خشونت علیه زن؛ من مطمئنم خشونت علیه زن در ایران از سود کمتر است بیشتر نیست. امروزه چقدر زنان کتک میخورند چه خشونت جنسی چه غیر جنسی، در ایران حتماً از سوئد کمتر است، در بسیاری از خانههای ما خانمها سلطنت میکنند یعنی آنچه که مادر من میگوید باید اجرا کنیم همه ما، گفتند که حرف مرد مقدم است یا حرف زن؟ گفتیم حرف مرد، گفتیم خوب چه میگویی؟ گفت هرچه خانمم بگوید.
البته من اشکالات در ایران را کم نمیبینم، من اعتراف میکنم بسیاری از آنچه که ما شعارش را دادیم در عمل تحقق پیدا کرد، بسیاری از آن هم تحقق پیدا نکرد، ما موانع داخلی داشتیم و موانع خارجی داشتیم، شما میدانید 8 سال صدام جنگ به ما تحمیل کرد، بمبهای شیمیایی علیه ما مصرف شد، من خودم شاید 25درصد ریة من در اثر بمبباران شیمیایی در جنگ از بین رفته، و این بمبهای شیمیایی همه از اروپا میآمد، غیر از این تروریزم ما در کشور داشتیم و بعد هم محاصره اقتصادی و مسائل دیگر که هست.
به عنوان آخرین سؤال: سؤال به زبان خارجی
مترجم: دو سؤال بود، یکی اینکه چرا در بین زنان آکادمیک بیکاری وجود دارد؟ و چه کاری دولت میکند برای این کار؟ دوم اینکه سال پیش یک فیلمی در سوئد نشان دادند که یک زن چادری «به نام خودفروشی پشت حجاب» که دو-سه تا فاحشه بودند، معتاد بودند، نمیدانم شما این فیلم را دیدید؟
استاد رحیمپور: بله اینجا دیدمش. من البته نماینده دولت ایران اینجا نیستم، من یک محقق هستم که راجع به الهیات کار میکنم، نمیدانم برایش چه تدارکی دیدند؟ اما میدانم که مسائل اینطوری مربوط به اسلام یا هیچ مکتب دیگری نیست، مربوط به شرایط اقتصادی یک کشور است.
اما راجع به آن فیلم که من آن را در همین سوئد دیدم چند روز قبل؛ ببینید یک سیاستی وجود دارد در غرب که فیلمهای منفی از کشورهای شرقی و اسلامی نشان بدهند فقط، یعنی گزینش میکنند نقاط منفی را، تصورشان از شرقیها و مسلمانان این است که تصویرشان این است که اینها انسانهای خشن، تروریست، نادان، عرض شود که فقیر، حسود. این را بوش اخیراً در سخنرانیاش گفت، گفت تروریزم در خاورمیانه منشأش این است که اینها فقیر هستند حسادت میکنند به ما، لذا اسلحه برمیدارند و ترور میکنند، طالبان را کردند مظهر اسلام، افغانستان را کردند مدینه فاضله، جامعه نمونه اسلام، ایران هم که میآیند، اگر کسی ایران نیامده باشد و این فیلم را ببیند واقعاً چه تصوری از ایران دارد؟ یعنی واقعاً این فیلم نشاندهنده ایران و وضعیت زن در ایران است؟ من صدتا از این فیلمها از سوئد میتوانم تهیه کنم، یعنی دختران فقیر و فاحشه را پیدا کنم بروم توی سوراخها و فیلمشان را بردارم و بگویم زن سوئدی این است، شما زنانی که قربانی مواد مخدر و فقر و فحشا باشند اینجا ندارید؟
سؤال به زبان خارجی
مترجم: میگوید این حرف شما یعنی این که شما قبول دارید که این مسئله در ایران وجود دارد.
استاد رحیمپور: حتماً وجود دارد، شکی نیست، اما این چهره زن ایرانی نیست،
سؤال به زبان خارجی
مترجم: بله ما رفتیم بیرون و خودمان دیدیم خیلی چهره زیبا و خوبی دارد ولی من میخواهم بدانم که شما قبول دارید یک چنین چیزی هم وجود دارد؟
استاد رحیمپور: شما قبول دارید که در سراسر اروپا و آمریکا از این مسائل هست یا نیست.
ایشان یک سؤالی دارند اگر جوابتان تمام شد؟
استاد رحیمپور: اگر وقت باشد من جواب و توضیحی دارم برای این سؤال شما. خوب اجازه بدهید اگر وقت هست من یک نکته دیگر فقط بگویم. یک بحث راجع مسئله تأمین مالی زن در ایران است در قوانین ما یعنی قوانین اسلامی مرد موظف است که زندگی زن را تأمین کند یعنی هم واجب دینی است و هم واجب دادگاهی است، زن حق کار دارد میتواند شغل داشته باشد اما وظیفه ندارد و اسلام میگوید که زنان را نمیتوانید مجبور کنید به کار، آن زنی که در آن فیلم بود میگوید شوهر من قاچاقی مواد مخدر است و زندان است. اگر شما سؤالتان این است که زنان در ایران به خاطر زنده بودن مجبور هستند که تن به فحشا بدهند؟ میگویم نه. اما در بستری که زن شوهرش به زندان افتاده، البته باید تأمین بشود، اگر موردی باشد که تأمین نشده حتماً خطایی شده، و باید دید که مربوط به چه کسی بوده؟
سؤال به زبان خارجی
غرب رسانههای گروهیاش عکس غلطی از ایران جلوه میدهد...
استاد رحیمپور: رسانههایی که من با مردم راجع به غرب زیاد با مردم صحبت نمیکنم. مردم از غرب از طریق فیلمهای سینمایی آشنا هستند، یعنی تصویر هالیوودی غرب، غیر از آنهایی که سفر دارند و میآیند و میروند و رسانههای ایران من از رسانههای ایران نمیخواهم لزوماً دفاع کنم و بگویم صددرصد تصویر کامل و درستی ارائه میدهد. نه! نخواستم این را بگویم. طبیعی است که رسانهها با مسائل گزینشی برخورد میکنند. منتهی سؤال اصلی این است که گزینش بر چه اساسی صورت میگیرد؟ و به قصد تحریف یک واقعیت است یا از باب رعایتهای اضطرارهای رسانه است؟ فقط من یک جمله بگویم مردم ایران قبل از اینکه رسانههای حکومت با آنها حرف بزند خاطره دارند از غرب، یکی این هیئتهای تبشیری کلیسایی هستند که میآمدند ایران برای تبلیغ مسیحیت، مثلاً 100 سال پیش.
یک متفکر شرقی میگوید وقتی اینها آمدند آنها انجیل داشتند ما زمین، بعد از یک مدت دیدیم که انجیل دست ماست و زمینها دست آنهاست. و دومین تماس مردم ما با غرب، حمله انگلستان به ایران بود بعد حمله روسیه از شمال به ایران و بعد اشغال ایران توسط آمریکا و کودتایی که سازمان سیا در ایران کرد. غربیهایی که مردم ما میدیند سه گروه بودند. یک گروه میآمدند در استخراج نفت و رفتن نفت مجانی یا ارزان به ایران و اروپا نظارت کنند. یک عدهای دانشگاههای ما و رسانههای ما را کنترل میکردند و یک گروه در زندانها روش شکنجه کردن مبارزین را به دولت شاه آموزش میدادند یعنی مستشاران آمریکایی و اسرائیلی به به نیروهای شاه یاد میدادند که چطوری ناخنهای زندانیان را بکشید و یا چطوری بدنهایشان را بسوزانید و بعد از انقلاب اینها از ایران بیرون رفتند.
یک تصویر دیگری از غرب در ذهن مردم ما این است که غرب مرکز رفاه و امکانات است. منتهی گاهی از خودشان میپرسند که اگر نفت ما و امکانات زیرزمینی آفریقا و کجا و کجا نبود آیا این مقدار رفاه و ثروت در اروپای غربی و در آمریکا انباشته میشد؟
رادیو تلویزیون ایران به نظر شما درست گزارش میدهند؟
استاد رحیمپور: ببینید این سؤال را راجع به همه میشود پرسید، مثلاً من میپرسم رسانههای سوئد تمام اتفاقات سوئد را میگوید؟
آخه شما گفتید که رادیو ...
مترجم: من منظورم این بود که خبرهایی که ایران میدهد از غرب، خبرهایی است منفی و خبرهایی که ایران به مردمش میدهد خبرهایی است مثبت.
استاد رحیمپور: نه! خبرهای مثبت غرب هم میآید. مثلاً همین تظاهراتی که ایشان فرمودند که در 80 کشور دنیا علیه اشغال عراق تظاهرات شد این خبرها هر شب، چون این خبرهای مثبتی بود از غرب، هر شب منتقل میشد، اینکه شما بگویید همه اخبار میآید قاعدتاً نه! هیچ جای دنیا اینطور نیست. شما میدانید C.N.N و خبرگزاریهای آمریکا که تمام دنیا رسانهها در واقع از آنها دارند تغذیه میکنند، تقریباً کل خبرگزاریهای بزرگ دنیا دست چند کمپانی خاص است که خبر آن است که آنها بگویند خبر است یعنی از فیلتر آنها میگذرد نه آنچه که واقع شده است.
(سؤال خارجی)
مترجم: خیلی ممنون از اینکه شما تشریف آوردید اینجا و نظراتتان را گفتید.
استاد رحیمپور: خیلی خوشحالم که در خدمتتان بودم، امیدوارم در ایران و تهران شما را ببینم.
هشتگهای موضوعی